سفارش تبلیغ
صبا ویژن


پـــرواز بــه یــجــای دیــگــه

ابد و یک روز

 

نقد فیلم "ابد و یک روز" به قلم سید مهدی موسوی عزیز

«ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی با ساختار روایی و روان‌شناختی قوی که ظاهراً به مشکلات اجتماعی مثل فقر، اعتیاد و... می‌پردازد و بازی‌های خوب در کنار سکانس‌های حسی تاثیرگذار و فیلمنامه‌ای قوی باعث استقبال همزمان منتقدان و مردم شده است. اما این همه‌ی ماجرا نیست. فیلم در لایه‌های نمادین خودش به شدت یادآور «مادر» و «اجاره‌نشین‌ها» است. هرچند بدون ارجاعات سیاسی، باز هم یک فیلم موفق است.

نمایی از فیلم «ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی: فیلم‌فارسی یا سینمای اجتماعی؟
نمایی از فیلم «ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی: فیلم‌فارسی یا سینمای اجتماعی؟
خانواده‌ای بدون پدر (یادآور همین وضعیت در «مادر» و مردن صاحب آپارتمان در «اجاره‌نشین‌ها») محل دعواها و بحث‌های بی‌پایان است. سمیه دختر کوچک‌تر خانواده، مسئول آشتی دادن همه و سر پا ایستادن خانه است (تلاشگر اجتماعی و تا اندازه‌ای روشنفکر). برادرها هر روز به دعوا و درگیری مشغولند و خانواده را دچار تشنج و ناآرامی می‌کنند (قشرهای مختلف توده‌ی جامعه و شاید حتی نماد احزاب سیاسی). لیلا، منتقد وضعیت حاضر و رؤیاپرور است اما رسماً جز آزار و نقد خواهر تلاشگر و غر زدن کاری نمی‌کند. مادر به فکر خانواده است اما کمک‌هایش ناآگاهانه و مخرب است و تنها آرزوی مرگ و رهایی را دارد. دو خواهر بزرگ‌تر، خانواده را به امید خوشبختی ترک کرده‌اند اما تنها ادای خوشبختی را درمی‌آورند و میراث‌دار جهل و بدبختی در خانه‌ای دیگر هستند (اشاره‌ای تلویحی به وضعیت ایرانیان پس از مهاجرت). و برادر کوچک‌تر (نسل آینده) فرد باهوشی است که تنها امید سمیه در خانه، او و آینده‌ی اوست. او که با وجود نبوغ و سالم بودنش، به طور پیوسته مورد سوءاستفاده‌ی برادران قرار می‌گیرد. حتی در مدرسه نیز به خاطر دانش‌آموز تنبلی که دیر آمده، محکوم به نشستن سر کلاس، بعد از امتحان است و به جرم تقلب همه‌ی دانش‌آموزان از او، این اوست که مورد بازخواست و تهدید معلم قرار می‌گیرد.

سمیه خانواده را به ازدواج و خروج خود از ایران تهدید می‌کند. رفتن برای او راهی به سوی خوشبختی نیست بلکه او این تهدید را ابزاری برای به خود آمدن خانواده (جامعه) می‌داند. اما به مرور آنقدر از آنها دلسرد می‌شود که رفتنش (در نتیجه‌ی ناامیدی از اصلاح) شکل واقعی به خود می‌گیرد. فیلم بر اساس همان ایده‌ی دروغ همگانی «جدایی نادر از سیمین» شکل می‌گیرد. از روشنفکر تا توده‌های مختلف اجتماعی همه با توجیهات خودشان به دروغ گفتن مشغول هستند. و برادر بزرگ‌تر که نزدیک‌ترین فرد توده‌ی جامعه (یا شاید احزاب سیاسی) به سمیه (روشنفکر) است دقیقاً همان کسی است که او را برای پیشرفت خودش می‌فروشد. در انتها سمیه خود را در ماشینی به مقصد خارج از کشور می‌بیند که حتی با زبان سرنشینان آن بیگانه است. از آن طرف، برادر کوچک‌ترش را در آرایشگاه می‌بیند که روی قول او مبنی بر ماندن در ایران (در ازای رفتن به مدرسه‌ی تیزهوشان) حساب باز کرده است. سمیه تصمیم می‌گیرد به قیمت قربانی شدن و تحمل ادامه‌ی زجر، بماند اما این زنجیره‌ی دروغ همگانی را پاره کند. زیرا اگر باور برادر کوچک‌تر (نسل آینده) به روشنفکر جامعه نیز از میان برود آخرین دریچه‌ی امید هم بسته خواهد شد.

البته نباید فراموش کرد که خانواده با تمام اختلافات، در مقابل هر دشمن بیرونی، متحد و یکدست هستند و از هم حمایت می‌کنند. چه این دشمن، مامور مبارزه با مواد مخدر باشد چه کسی که خواهرزاده‌ی لمپنشان را کتک زده است (که بعداً در سکانسی هجوآلود می‌فهمیم اصلاً دشمنی در کار نبوده و خواهرزاده خودزنی کرده و کل آن غیرت و تعصب، جنبه‌ی هجوآمیز به خود می‌گیرد). خانواده‌ای در تلاش برای مدرنیزاسیون که تنها در سطح اتفاق می‌افتد. تصاویری از توالت‌فرنگی معیوب و هواکش کوچک و ناکارآمد بخشی از وانمود وضعیت کشورهای جهان سوم در حال تجربه‌ی مدرنیزاسیون وارداتی است. همین وضعیت را در اقتصاد خانواده نیز می‌بینیم. سوپری کوچکی (اقتصاد داخلی) که رونقی ندارد و گاهی این برادر دخلش را می‌دزدد و گاهی آن برادر با تلاش برای زرنگ‌بازی، مشتریانش را از دست می‌دهد. و بعد از آن فلافلی (اقتصاد مبتنی بر سرمایه‌گذاری خارجی) که با کمترین باج ندادن و ایستادن در مقابل سرمایه‌گذار، شبانه نابود خواهد شد.
و در انتهای فیلم، برادر معتاد و ناهنجار به جرم فروش مواد و اعتیاد از خانواده طرد نمی‌شود. بلکه جرم واقعی او افشای حقیقت و ایستادن در مقابل بخش دیگری از توده (یا در معنایی دیگر نظام قدرت) برای فروخته نشدن خواهر است. جرمی که در خانواده‌ای که بر اساس دروغ و پنهانکاری شکل گرفته هرگز قابل بخشش نیست! و سمیّه وارد خانه‌ای می‌شود که تا ابد و یک روز به زندگی و شکنجه شدن در آن محکوم است. زندانی خودخواسته برای نجات نسل آینده.

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 95/12/4ساعت 1:1 عصر توسط mohammadshayan1 نظرات ( ) |


Design By : Pichak